من یک مادرم (تقدیم به شما نفسهام )
من مادرم گاهی اوقات فکر میکنم فقط منم که اینقدر فرزندم رادوست دارم و فکر میکنم هیچ کسی آنقدر که من عاشق فرزندمم، او عاشق فرزندش نیست اما وقتی بی تابی یه مادر رو با حتی تب کردن بچه اش میبینم میفهمم او هم عاشق است من مادرم وقتی شیرین زبونی فرزندم من را از خود بی خود میکند و آن لحظه انگار تموم دنیا رو بهم دادن و حتی هیچ کسی نمیتواند دل مرا اینگونه بلرزاند میفهمم مادر بودن یعنی چه من مادرم اما وقتی شب تا صبح فرزندم مریض است بیدار میمانم و دعا میکنم و اشک میریزم...از هیچ کسی انتظاری ندارم و می خواهم خودم باشم و فرزندم و خدا که ازو محافظت کند من مادرم اما وقتی که به فرزندم میگویم دوستت دارم و او میگوید منم...
نویسنده :
احسانه
18:00